ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله


وی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسله

وی تیر چشم مست تو پیوسته در کمان


وی آفتاب روی تو طالع ز سنبله

بازار لاله بشکن و مقدار گل ببر


برلاله زن گلاله و برگل فکن کله

در ده شراب روشن و در تیره شب مرا


از عکس جام باده برافروز مشعله

فصل بهار و موسم نوروز خوش بود


در سر نوای بلبل و در دست بلبله

گل جامه چاک کرده و نرگس فتاده مست


وز عندلیب در چمن افتاده غلغله

در وادی فراق چو خواجو قدم زند


از خون دل گیاش بروید ز مرحله